اندکی تفکّر

خدا نکند مصداق آیه 23 سوره زخرف باشیم: گفتند: « ما پدران خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم. »

اندکی تفکّر

خدا نکند مصداق آیه 23 سوره زخرف باشیم: گفتند: « ما پدران خود را بر آئینى یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم. »

مشخصات بلاگ

من کاملا معتقد به حفظ وحدت هستم. و ارادتمند به مقام معظم رهبری.
و با حفظ این شرایط، سعی در شناساندن مذهب حقیقی اسلام دارم.

طبق حدیث منقول از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، (سنن إبن ماجة، ج ۲، ص ۱۳۲۲، ح ۳۹۹۲ و...) که معروف به حدیث 73 فرقه هست، و در منابع مهم شیعه و سنی آمده است، پیامبر علیه الصّلاة و السّلام می فرمایند که بعد از ایشان، اسلام به 73 فرقه تقسیبم می شود که غیر از یک فرقه که ناجیه است، بقیه همه گمراه و گمراه کننده اند.

و در جایی دیگر، اهل بیتش را تشبیه به کشتی نوح می فرمایند. که هر کس سوارش شود، نجات می یابد و هرکه آن را ترک کند، غرق می شود. (المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص343)

حال؛ این وبلاگ، با بررسی احوالات دو فرقه بزرگ اسلام، یعنی شیعه و سنّی، در زمینه های مختلف اعتقادی، روایی، شبهات، و... در پی شناساندن مسیر حق از مسیر باطل است.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

از دیرباز، دو فرقه بزرگ شیعه و سنّی در اسلام، در بعضی از مباحث مهم اعتقادی اختلافاتی باهم دارند.
و هرکدام، با حق دانشتن خود، سعی در تبیین عقاید مذهب خود و نقد عقاید مذهب مقابل دارند.
ما نیز با حفظ شرایط وحدت اسلامی، وظیفه ی تبیین عقاید راستین شیعه را داریم.
از زمان معصومین علیهم السّلام، مناظرات با اهل سنت وجود داشت. و خودِ اهل بیت علیهم السّلام، سردمداران این مناظرات و احتجاجات بودند.

امّا نکته ی اصلی اینجاست که مناظره تنها یکی از راه ها برای سوق دادن اهل سنّت به مذهب جعفری است...



إن شاء الله به 2 نکته اساسی و مهم اشاره میکنم که هم میتوان این دو را بعنوان شیوه هایی جداگانه برای گرایش اهل سنّت به تشیّع تلقی نمود، وهم میتوان این دو را شروطی اساسی جهت انجام شیوه مناظره دانست. یعنی این دو هم در شیوه مناظره کاربرد دارند و از ضروریات مناظره هستند و هم خودشان 2 راه متفاوت برای شناساندن مذهب شیعه بشمار میروند.


1. داشتن اخلاق حَسَنه شیعی با اهل سنّت و حفظ حرمت آنها:

ابتدا 4 روایت تقدیمتان میکنم و سپس توضیحاتی پیرامون این نکته ارائه مینمایم:

روایت اوّل:
معاویة بن وهب گوید: به امام صادق (ع) گفتم: ما در میان خود و هم مذهبان خود و با مردم دیگرى که با ما آمیزش دارند شایسته است چه کنیم؟
گوید: در پاسخ فرمود: امانت آنها را بپردازید و گواهى حق بر سود و زیانشان بدهید و بیمارانشان را عیادت کنید و بر سرِ جنازه‏ مرده‏ هاشان حاضر شوید. (1)

روایت دوّم:
معاویة بن وهب گوید: به امام صادق (ع) گفتم:
چگونه سزاوار است که ما با قوم خود و مردمى که با آنها معاشرت داریم و هم مذهبِ ما نیستند عمل کنیم؟
فرمود: به امامانِ خود که از آنان پیروی می کنید، بنگرید. و همانند آنها رفتار کنید. بخدا سوگند که امامان شما بیمارانِ آنها را عیادت مى‏ کنند و در تشییع جنازه هایشان شرکت می کنند و در مورد آنان اداش شهادت -چه به سود و چه به ضرر آنان- می نمایند و امانت را به آنها باز می گردانند. (2)

روایت سوّم:
زید شحام گوید: امام صادق علیه السلام بمن فرمود: به هر کس از مردم که می بینى از من پیروی می کند و به گفتار من عمل می کند، سلام مرا برسا؛ و من به شما سفارش کنم که نسبت بخدای عز و جل تقوى و پرهیزگاری داشته باشید و در دین خود پارسا باشید و برای خدا کوشش کنید، و به راستگویى و به اداء امانت و طول دادن سجده و نیکى با همسایه شما را سفارش می کنم. زیرا محمد صلى اللَّه علیه و آله همین دستورها را آورده است. هر که به شما امانت سپرده به او پس بدهید. چه نیک رفتار باشد و چه بدکار. زیرا رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله دستور می داد که سوزن و نخ را نیز به صاحبش پس دهید. و با خاندان خود پیوند داشته باشید. و در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید. و بیمارانشان را عیادت کنید. و حقوقشان را بپردازید. زیرا هر کس از شما که در دینش پارسا باشد و راستگو باشد و امانت را به صاحبش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد می گویند: این جعفرى است و من از آن شادمان می گردم؛ و موجب خوشحالی من می شود. و گویند: این ادب (و فرهنگ) جعفر (بن محمد) است. و اگر جز این باشد، بلا و ننگ آن به من می رسد؛ و مردم می گویند: این ادب (و فرهنگ) جعفر است. و بخدا سوگند پدرم براى من حدیث کرد که مردى از شیعیان على علیه السلام در قبیله ‏اى بود و زینت آن قبیله بشمار می رفت، از همه امانتدار تر بود و بیش از همه حقوق دیگران را رعایت می کرد. و راستگو تر از همه بود. مردم همه به او وصیت می کردند. و امانت هایشان را به او می سپردند. اگر از قبیله درباره او پرسیده می شد، می گفتند: چه کسی همانند او است؟ او از همه ی ما امانتدار تر و راستگوتر است. (3)

روایت چهارم:

امام صادق (ع): بر مردم فشار نیاورید، مگر نمى دانى که فرمانروایى دولت بنى امیه به زور شمشیر و فشار و ستم بود، ولى فرمانروایى ما با مدارا و مهربانى و متانت و تقیه و معاشرت نیکو و پاکدامنى و کوشش است؟! پس کارى کنید که مردم به دین شما و مسلکى که دارید رغبت پیدا کنند. (4)


این چهار روایت شریفه و مخصوصا روایت سوّم و چهارم، گویای این مطلب است که اگر بخواهیم جذب کننده باشیم نه دفع کننده، باید اخلاق جعفری داشته باشیم. اخلاق حَسَنه. اخلاق شیعی. نمی شود با سیاست تند و کوبشی افراد را جذب مذهب کرد.
از علمای بزرگ و فرهیخته شیعی، علّامه عسکری (ره) هستند. ایشان در کتابهایشان کمال احترام را برای اهل سنّت قائل بودند. نقد می کردند؛ امّا با حفظ احترام. همواره عایشه را با القابی مثل جناب عایشه یا أمّ المؤمنین عایشه خطاب می کردند. و همچنین خلفا را... و همین حفظ احترامات و اخلاق شیعی ایشان باعث شد که سخنانشان برای علمای اهل سنّت گیرا و دلچسب باشد. و آنها را جذب به مذهب تشیّع کند.
و یا علّامه سیّد شرف الدّین (ره) صاحب کتاب المراجعات. ایشان خودشان دغدغه اتّحاد بین مسلمانان را داشتند. مناظره ایشان را وقتی می خوانید، مقدار کمی بی احترامی از ایشان نمی بینید. شخص مقابل مناظره کننده بخاطر همین اخلاق خوب ایشان در بحث، جذب ایشان می شوند...
بنوعی میتوان گفت که اخلاق حسنه و رفتار نرم، ویژگی حق پذیری را در دل دیگران بوجود می آورد و یا تشدید می کند. امّا اگر رفتار، تند و خشن بود، طبیعتا انسان حق پذیر هم آن مطالب را نمی پذیرد.
از علمای معاصر می توان آیت الله دکتر قزوینی را نام برد. سیاست ایشان و سبکه ایشان همین است. بسیاری از اهل سنّت تماس می گیرند و بخاطر اخلاق خوش ایشان و شاگردان ایشان، از ایشان تعریف و تمجید می کنند.
امّا از آن طرف افرادی مثل اللهیاری، یاسر الحبیب و... چکار می کنند؟؟؟ این از اصل اول.



2. نشان دادن زیبایی های کلام اهل بیت علیهم السّلام به اهل سنّت:

روایت اوّل:
عبدالسلام هَرَوِی‏ می گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که چنین می فرمود:
«خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را زنده بدارد.»
عرض کردم: «چگونه امر شما زنده شود؟»
حضرت فرمودند: «علوم ما را بیاموزد و به مردم بیاموزاند، زیرا اگر مردم زیبایی های کلام ما را بدانند، قطعا از ما پیروی می کنند.» (5)

روایت دوّم:
امام صادق (ع):
رحمت خدا بر آن بنده ای که ما را نزد مردم [عامه] محبوب گرداند و منفور آنان نکند. به خدا قسم، اگر محاسن سخن ما را روایت می کردند، ارجمندتر بودند و هیچ کس نمی توانست بدانها هیچ نسبتی بدهد. (6)


اهل سنّت در این زمینه حقیقتا دارای یک خلأ هستند. داستان های زیادی شنیدم مبنی بر اینکه بسیاری از اهل سنّت که تابحال روایات و مناجات های اهل بیت علیهم السّلام را نشنیده بودند، پس از شنیدن اینها، اشک بر چشمانشان جاری شد و بعضا شیعه شدند.
نمونه اش جناب آقای حمید شیرانی از مستبصرین بزرگوار اهل سنندج. ایشان در وبلاگشان می گویند:
«مناجات های اهل بیت علیهم السّلام مرا شیعه کرد.» (کلیک کنید)
ایشان می گویند: «بعد از مطالعه این کتاب ها مشتاق شدم تا در دعاهای ندبه، توسل و کمیل و زیارت عاشورا شرکت کنم. زمانی که دعای کمیل را می‌خواندم با دقت در معانی آن، به این فکر می‌کردم که چرا عمر و عثمان و ابوبکر چنین دعاهای پر محتوائی ندارند تا بیان‌گر فضای عرفانی بین آنها و خداوند باشد؟ چرا آنها دعائی مانند مناجات حضرت علی (ع) در مسجد کوفه با آن مضامین بلند ندارند؟...»

مقام معظّم رهبری، در سفرشان به کردستان در سال 1388، در جمع روحانیون و طلّاب شیعه و سنّی فرمودند: «من توصیه میکنم همه‌ی شما را که با صحیفه‌ی سجادیه انس پیدا کنید...»

جامعه اهل سنّت، حقیقتا نیازمند چنین زیبایی هایی هستند. واقعا ندارند. از نظر اخلاقی هم معمولا انسانهای تندی هستند. یکی از مسؤولین روم صدای اهل سنّت در مسنجر پالتاک، بعد از عصبانیت می گوید: «کاری نکن که من اخلاق عمری خودم رو نشون بدم.» این جمله یعنی خودشان هم می دانند که اخلاق عمر تند و خشن بود و آنها هم به تأسی از خلفایشان همین کارها را می کنند متأسفانه.

بنابراین:

ما شیعیان ادّعایی ائمّه علیهم السّلام وظیفه داریم در درجه اوّل علم خود را به حدّی برسانیم تا بتوایم باجرأت از مذهب خود دفاع کنیم. تا بتوانبم در مناظرات با برادران اهل سنّت حرفهایی برای زدن داشته باشیم. و در کنار این مناظرات با اخلاقی نیکو و شیعی جذب کننده اهل سنّت به مذهب جعفری باشیم. و در کنار اینها، زیبایی های کلام اهل بیت علیهم السّلام را به آنها نشان بدهیم تا خودشان جذب مذهب شوند اگر حق پذیر باشند...


التماس دعا...



منابع:
1. الکافی، طبع الإسلامیة، ج2، ص635
2. الکافی، طبع الإسلامیة، ج2، ص636
3. همان
4. الخصال، ص354 / وسائل الشیعة، ج16، ص164
5. عیون أخبار الرضا، ج2، ص275
6. الکافی، طبع الإسلامیة، ج8، ص229

  • جلال رضایی

نظرات  (۱)

  • یک طلبه ایذه ای!
  • سلام علیکم
    پیشاپیش میلاد یعسوب الدین، امام المسلمین، قاتل الناکثین و القاسطین و المارقین، قائد غر المحجلین، مرتضی، رئیس الموحدین، نفس الرسول، امن الرسول، زوج البتول، سیف الله، امیرالبرره، قاتل الفَجَره، صاحب اللواء، قسیم الجنة و النار، سید العرب، عین الله الناظره،مظهر العجائب، والد السبطین، اسد الله الغالب، کلام الله الناطق، المحامی عن حرم المسلمین، وارث علم النبیین، وجه الله الزاهره، صالح المومنین، رحمه الله الواسعه، کشاف الکب، صدیق الاکبر، هادی، فاروق الاعظم، باب المدینه العلم، خازن علم الله، میزان القسط، عروة الوثقی، مطهر، شاهد، نفس الله، حیاة العارفین، حبل الله المتین، صلوة المومنین، ولی المتقین، لسان الله، سید الوصیین، عون المومنین، بحر العلوم، ولد المحسنات، نعیم، ابن الصفا،نبأ العظیم مولا امیرالمومنین را خدمت شما تبریک عرض میکنم
    با گفتگویی از جنس حقیقت در خدمت شما هستم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">