بسم الله الرّحمن الرّحیم
*** تذکّر ***
با توجه به حجم زیاد مطالب در وبلاگ، شما می توانید برای دسترسی آسانتر به این مطالب به بخش «عناوین مطالب» یا بخش «موضوعات وب» رجوع کنید.
با تشکر
بسم الله الرّحمن الرّحیم
*** تذکّر ***
با توجه به حجم زیاد مطالب در وبلاگ، شما می توانید برای دسترسی آسانتر به این مطالب به بخش «عناوین مطالب» یا بخش «موضوعات وب» رجوع کنید.
با تشکر
امّا نکته ی اصلی اینجاست که مناظره تنها یکی از راه ها برای سوق دادن اهل سنّت به مذهب جعفری است...
بحثی جامع پیرامون بداء
بسم الله الرّحمن الرّحیم
دین اسلام دین مهربانی، عطوفت و رحمت است در بین همه ی مسلمان. امّا متأسفانه بعضی از گروه های به ظاهر اسلامی، این مهر ومحبّت را منحصر به مذهب خود می دانند... اختلافاتی میان دو فرقه ی مسلمان شیعه و سنّی در جریان است. همه ی ما فراموش کرده ایم که ملاک مسلمان بودن، گفتن شهادتین است و لا غیر. امّا هر دو فرقه به بهانه ی بعضی از اختلافات در بعضی اصول اعتقادی، آتش تفرقه میان شیعه و سنّی را شعله ور می کنند. در میان شیعیان، گروه های افراطی هستند که به هیچ عنوان با وحدت اسلامی، سر سازش ندارند و بعبارتی گروه مقابل را خارج از دین اسلام و کافر می دانند. و می گویند، با این تفاسیر، دیگر وحدت اسلامی معنا ندارد. بعضی ها هم کمی نرم تر از گروه اوّل وحدت اسلامی را قبول دارند، امّا حدّ و مرز آن را نمی دانند. و همین علّت، موجب می شود تا ناخواسته و ندانسته به وحدت اسلامی و جامعه اسلامی آسیب وارد کنند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در فضای بیلوکس مسنجر مشغول چت با یکی از سنّی های اهل کشور هندوستان بودم.
متأسفانه بعد از انجام چندین گفتگو با او، نتوانستم پاسخ تمام تهمت هایی که علیه شیعه زد را بدهم...
فکر نمی کردم رسانه ها تا این حد ذهن مردم را در اختیار خود داشته باشند و آنها را اینگونه علیه شیعه تحریک کرده باشند...
و فکر نمی کردم دیدگاه آنها نسبت به ایران و تشیّع تا این حد منفی و تند باشد...
اصلا فکر نمی کردم که مسلمانان هندوستان هم اینچنین باشند...
و الان فهمیدم که در اکثر کشورهای سنی مذهب، فضا اینگونه است. و آنها براحتی تحت تأثیر تبلیغات سوء دشمن علیه شیعه قرار گرفته اند...
بیخود نیست که به خودشان بمب می بندند تا بیایند و 7 شیعه را بکشند و وارد بهشت شودند...
در این فضاها وقتی خودتان را مسلمان معرفی می کنید، از شما می پرستند شیعه هستی یا سنّی؟
و وقتی بگویید شیعه هستم، انگار گفتید من قاتل هستم.
آنجاست که هجمه ها علیه شما سرازیر می شود.
خلاصه ای از دیدگا های این شخص را درباره شیعه برای شما به نمایش می گذارم:
1. شیعیان مردم سوریه و عراق را می کشند !!!
2. ایران بشاراسد را در کشتن مردم سوریه حمایت می کند !!!
3. شیعیان و سربازان بشار اسد، به زنان مسلمان سنّی در سوریه تجاوز به عنف می کنند آن هم به اسم جهاد نکاح !!!
4. شیعیان ایران، هر روز اهل سنت را در مناطق مختلف ایران همچون اهواز به قتل می رسانند !!!
5. شیعیان معتقدند که ائمه علیهم السّلام، خدا هستند !!!
6. قرآنی که امروزه نزد شیعیان است، با قرآن حاضر نزد مسلمانان فرق دارد. و شیعیان، قرآن حاضر را قبول نداردند !!!
و...جالب این است که آن شخص از من سؤال کرد: آیا تو هم تابحال سنّی ها را کشتی؟؟؟
اما یک نکته تأسف بارتر هم بگویم:
آنها برای آنکه اثبات کنند ما به ام المؤمنین عایشه توهین می کنیم، سخنرانی ای از یاسر الحبیب ملعون برای من گذاشتند. این شخص در این سخنرانی، توهین های زیادی به عایشه کرد. و پس از این جریانات بود که مقام معظم رهبری فرمودند: اهانت به مقدسات اهل سنت حرام است...
این شخص معلوم الحال که الان در انگلیس زندگی می کند، بهمراه همکارش اللّهیاری باید در آن دنیا پاسخ خون شیعانی را که بخاطر بیانات گهربار آنها به شهادت می رسند، بدهند...
و این روایت هم تقدیم به این دو شخص ...
حضرت امام باقر علیه السّلام:
« بنده ی خدا روز قیامت محشور شود در حالیکه دستش به خونی آلوده نشده است. [ظرفی] همانند [ظرف] خونگیری حجامت یا بیشتر از آن را به دستش بدهند و بگویند: این سهم توست از خون فلان کس. عرض می کند: پروردگارا؛ تو خود می دانی. تو خود جان مرا گرفتی. من خون کسی را نریخته بودم. [و هیچ خونی بر گردنم نبود]. خداوند می فرماید: آری! [ امّا ] تو از فلانی روایتی چنین و چنان شنیدی؛ و به ضرر او بازگو کردی.پس زبان به زبان فلان ستمکار رسید و بدان روایت او را کشت. و این بهره ی تو از خون اوست.
(ترجمه اصول کافی، ج4، ص77)
به هر حال، بنده تمام سعی خودم را کردم تا به برخی از شبهات آنان پاسخ دهم.
امّا با این حال، آنها براحتی حرف های مرا نمی پذیرفتند.
مثلا وقتی اثبات کردم که قرآن ما با قرآن آنها فرقی ندارد، واقعا تعجب کردند...
به ادامه مطلب رجوع کنید...
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عبیدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوّم، پس از کشته شدن پدرش توسط ابولؤلؤ، برای قصاص خون پدرش، سه مسلمان بی گناه را کشت:
1- هُرمُزان (توضیح بیشتر: پست شماره 30 همین وبلاگ)
2- جفینة
3- دختر کوچک ابولؤلؤ
چرا عبیدالله بن عمر یک مسلمان را کشت ولی عثمان او را قصاص نکرد؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
*** غرض
از ارائه این مطلب، توهین به به خلیفه اوّل اهل سنت نیست. بلکه ذکر حقایقی
است که در کتب اهل سنت موجود است و البته کسی به این روایات اشکالی وارد
نمی کند.
درباره صحّت یا عدم صحّت این مطلب، ما چیزی نمی دانیم. و الله أعلم...
آرزوهای ابوبکر در کتب اهل سنّت:
روایت اوّل:
« رأى أبوبکر طیراً واقعاً على شجرة، فقال: طوبى لک یا طیر! واللّه لوددتُ أنّی کنتُ مثلک، تقع على الشجرة و تأکل من الثمر، ثمّ تطیر و لیس علیک حساب و لا عذاب. واللّه لوددتُ أنّی کنت شجرة إلى جانب الطریق، مرّ علَیَّ بعیرٌ، فأخذنی، فأدخلنی فاه، فلاکنی، ثمّ ازدَرَدَنی، ثمّ أخرجنی بَعراً و لمأکن بشراً. »
ترجمه: « روزى ابوبکر پرنده اى را بر روى درختى دید و گفت: خوشا به حالت اى پرنده! به خدا قسم! من نیز دوست داشتم مثل تو پرنده بودم، زیرا آزادانه پرواز مى کنى و بر روى درختان مى نشینى و از میوه هاى آنها مى خورى و در روز قیامت نیز هیچ حساب و کتاب و عذابى ندارى. دوست داشتم درختى بودم در کنار راه، شتران و چهارپایان از کنار من مى گذشتند و مرا مى خوردند. سپس به عنوان پشگل و غائط از مخرج آنان خارج مى شدم. »
اسناد حدیث:
1- المصنف ، ج۷ ، ص۹۱
2- الریاض النظره ، ج1 ، ص134
3- تاریخ الخلفاء سیوطی ص 142 اواخر شرح حال عمر
4- منهاج السنه ، ابن تیمیه ، ج3 ، ص120
5- کنز العمال ، ج12 ، ص528
برای مشاهده روایت دوّم + تصاویر کتب کلیک کنید